English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4752 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
returnee U بازگشت کننده
returnees U بازگشت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
recurrent U راجعه بازگشت کننده
Other Matches
returned U بازگشت
recoveries U بازگشت
recovery U بازگشت
return U بازگشت
relapsing U بازگشت
returns U بازگشت
returning U بازگشت
flyback U بازگشت
relapse U بازگشت
relapsed U بازگشت
relapses U بازگشت
adverence U بازگشت
recessions U بازگشت
recession U بازگشت
regression U بازگشت
recursion U بازگشت
hark back U بازگشت
recesses U بازگشت
recess U بازگشت
reversion U بازگشت
return address U نشانی بازگشت
return interval U دوره بازگشت
come back U بازگشت بازیگر
returning U اعاده بازگشت
homing pigeon U بازگشت کبوتر
chare U کردن بازگشت
return to zero U بازگشت به صفر
regression U بازگشت به گذشته
returns U اعاده بازگشت
come around U بازگشت کردن به
electron recoil U بازگشت الکترون
retrace time U دوره بازگشت
return to zero U با بازگشت به صفر
references U بازگشت مرجع
return U اعاده بازگشت
returned U اعاده بازگشت
repercussions U بازگشت پسزنی
reference U بازگشت مرجع
return account U حساب بازگشت
retrace interval U دوره بازگشت
homing pigeons U بازگشت کبوتر
carriage return U بازگشت نورد
return key کلید بازگشت
retrace period U دوره بازگشت
cr U بازگشت نورد
charring U کردن بازگشت
line of retreat U خط بازگشت یکانها
chars U کردن بازگشت
cannot U بازگشت شود به کن
repatriating U بازگشت به وطن
repatriates U بازگشت به وطن
reentry point U نقطه بازگشت
repatriated U بازگشت به وطن
irreversible U بازگشت ناپذیر
rz U بازگشت به صفر
reversibility U بازگشت پذیری
repatriate U بازگشت به وطن
char U کردن بازگشت
recursivity U خاصیت بازگشت
references U کتاب بس خوان بازگشت
payoff period U دوره بازگشت سرمایه
refers U فرستادن بازگشت دادن
reference U کتاب بس خوان بازگشت
non return to zero U بدون بازگشت به صفر
payout period U دوره بازگشت سرمایه
nrz U بدون بازگشت به صفر
referred U فرستادن بازگشت دادن
recidivism U بازگشت به تکرار جنایات
refer U فرستادن بازگشت دادن
recidivation U بازگشت به تکرار جنایات
curtain calls U بازگشت هنرپیشگان به صحنه
kickback power supply U توان اور بازگشت
curtain call U بازگشت هنرپیشگان به صحنه
reversible perspective U نمای بازگشت پذیر
activate U بازگشت بازیگر به زمین
activated U بازگشت بازیگر به زمین
activates U بازگشت بازیگر به زمین
activating U بازگشت بازیگر به زمین
reversible figures U شکلهای بازگشت پذیر
regress U بازگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards U بازگشت [به حالت کم توسعه]
regression U بازگشت [به حالت کم توسعه]
ball return U بازگشت گوی بولینگ
flyback power supply U توان اور بازگشت
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
ball retour track U مسیر بازگشت گوی بولینگ
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
repatriate U ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriated U ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulated U چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
repatriates U ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriating U ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulates U چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulate U چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
holdup U بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
walkabout U بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
reconversion U هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
walkabouts U بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Jehovah's Witnesses U دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
latency U تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
roll forward U , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. U بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
exits U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exit U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
back haul U بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
swopped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
boeckl U پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com